وقتی افسران جنگ نرم توسط خودیها خلع سلاح میشوند!
انعکاس این مطلب در بیباک نیوز
کمتر کسی است که این روزها با اینترنت سر و کار داشته باشد و از وضعیت سرعت و محدودیتهای مختلفی که اخیراً با شدت بیشتری اعمال میشود نالان نباشد. دیگر تکلیف کسانی که اساس کارشان وابسته به اینترنت و ملحقات آن میباشد که روشن است. عدهای حرف از اینترنت ملی میزنند و عدهای دیگر در مورد وی.پی.انهای مجاز (!) صحبت میکنند؛ که البته جمع عبارت «VPN» مخفف عبارتVirtual Private Network و کلمۀ «مجاز» به یک طنز بیشتر شباهت دارد؛ چرا که غالباً کاربرد وی.پی.انها در ایران برای پروکسی یا دورزدن سایتهای فیلترشده است و مجاز بودنِ چنین قابلیتی، یک پارادوکسِ مبهم بهنظر میرسد.
همچنان که در هفتههای اخیر مشاهده کردیم، رسانههای خارجی از عدم پاسخگوییِ شفاف و بهموقعِ مسئولین داخلی، سوءاستفاده کرده و با هوچیگری، در صدر اخبارشان با آب و تاب هرچه تمام، نام ایران را به عنوان یکی از پنج کشور دشمن اینترنت در کنار نام چین، سوریه، بحرین و ویتنام قرار داده و با دستمایه قراردادن نارضایتی گستردۀ مردم، اهداف و مقاصد پلید خود را دامن زده و تهمتهایی بیربط را به جمهوری اسلامی نسبت میدهند. پر واضح است که حرفهای رسانههای خارجی به هیچعنوان ملاکی برای تائید همۀ مسائل نمیتواند باشد اما چیزی که مثل روز هوایدا است نارضایتی عمومی از وضعیت فعلی فیلترینگ و اختلالات اخیر، خصوصا در مورد شبکههای اجتماعی و عدم درک مسئولین امر، از این نارضایتیهاست.
وضعیت ناراحتکنندهای که در جریان فیلترینگ میبینیم دیگر نهتنها صدای کاربران سبز مسلک و خبرنگاران مخالف را، بلکه صدای خبرنگاران حزباللهی و کاربران خانگیِ حامیِ نظام که با جان و دل، خود را افسرجنگ نرم میدانند هم درآورده است اما با تمام این نارضایتیها و در میان تیترهای مختلف سایتهای خبری و خبرگزاریهای داخلی، خبری مهم در مورد نابسامانیهای اخیر که حاوی توضیحی هرچند اجمالی ولی موثق و قطعی از آنچه دقیقاً قرار است اتفاق بیفتد و نشان از احترامگذاشتن به حقوق کاربران، چه حقیقی و حقوقی باشد به چشم نمیخورد.
مسلماً اکتفا کردن به خبری در مورد قطعشدن وی.پی.انها از فلان تاریخ یا ثبتنام برای وی.پی.ان قانونی که بر سر همان هم، حرف و حدیث بسیاری مطرح است اصلا قابل قبول نیست. آیا این درست است که اول نابسامانی اتفاق بیفتد و بعد در مصاحبه با خبرگزاریها گفته شود انشاالله در آینده فکری برای آن خواهیم کرد؟! تمام این مسائل، ناخودآگاه مهرماه سال 91 را به خاطر میآورد که بیهیچ اطلاع قبلی، یکباره دسترسی کاربران جی.میل از سرویسهای گوگل قطع شد و سر و صدای زیادی بهپا کرد و تبدیل به سوژهای درجه یک برای سایتها و خبرگزاریهای خارجی برای اتهامزنیهای مختلف به جمهوری اسلامی شد.
سوال اینجاست که وقتی کشور مظلومِ ما، به اندازۀ کافی در مورد مسائل مختلف از جانب رسانههای مخالف و معاند، متهم به کارهای نکرده میشود واقعا چه لزومی دارد که بهانههای این چنینی نیز به دستشان بدهیم تا با سوار شدن بر موج نارضایتی مردم، آنها را در بهرهبرداریهای سیاسی و مقاصد شوم و غیرمنصفانهای که دارند یاری دهیم؟!
بعضی گمانهزنیها حاکی از آن است که مسئولین میخواهند با اعمال محدودیتهای بیشتر، فضای فعالیت رسانهای را در دست بگیرد تا آنچه در فتنۀ 88 اتفاق افتاد، بار دیگر رخ ندهد. مسلماً اعمال کنترلهای اینچنینی کاری است که همۀ دولتهای کوچک و بزرگ در همۀ دنیا به نحوی انجام میدهند اما سوالی که ذهن را مشغول میکند این است که آیا بهترینراه یا تنهاراهِ اینگونه کنترلها فقط همینطور است که در ایران اتفاق میافتد؟! آیا راه بهتری وجود ندارد که هم فضا، بدون نقض حریم خصوصی افراد، تحت کنترل قرار بگیرد و هم این حد از محدودیتها باعث اختلال فعالیتهای کاربران نشود و روان و اعصاب آنها را آزار ندهد؟
سوال دیگر این است که اساساً در قاموس مسئولین فیلترینگ کشوری که بار سنگین اسلامی بودن را نیز بر عهده دارد و رهبر محبوبش، بیمبالغه، جوانان را «افسران جوان جنگ نرم» خطاب میکند، عرصۀ فعالیت برای این افسران که میخواهند مقید به قانون هم باشند در بین اینهمه فیلتر و محدودیت، چگونه تعریف میشود؟ ! مخالفان و معاندان آن طرف آب که بدون هیچ محدودیتی به فعالیت خود میپردازند و اتفاقاً از همه لحاظ از جانب دولت مطبوعشان حمایت میشوند؛ میماند جوانان متدینی که بدون هیچ چشمداشت مادی، تنها و تنها از روی دغدغه و عشق به انقلاب و امام و رهبرشان، وقت و جوانی خود را را در راه این نبردِ نابرابر میگذارند و حتی از مال و آبرویشان نیز برای این جنگ نرم، صرف میکنند آن هم در صورتی که با تمام دغدغههای معیشتی و گرفتاریهای روزمره، دائما مظلومانه مورد هجمههای رسانههای معاند و نیروهای سازماندهی شدۀ ضدانقلاب قرار گرفته و تهمت جیرهخواری میخورند.
جالب اینجاست که این جوانان پرشور حزباللهی، برخلاف جبهۀ مقابل، نهتنها از طرف مسئولین ذیربط حمایت نمیشوند بلکه هرچند وقت یکبار هم به بهانههای مختلف یا وبلاگشان فیلتر میشود یا بهخاطر توهمِ نقضِ حریمِ امنِ افرادی که خود را خط قرمز نظام میدانند، سر از دادگاه و بازداشت در میآورند؛ جوانانی که به نظر میرسد تنها حامی شور و شعورشان امام خامنهای میباشند که بارها بابت این برخوردهای غیرمنصفانه، به مسئولین تذکر دادهاند.
مشخص است زمانیکه در رابطه با محدودیتهای دسترسی و سیستم فیلترینگ بحث میشود، سایتهای ضد اخلاقی و مروج فساد، مدنظر نمیباشد چرا که اکثر دولتهای دنیا حتی دولتهای اروپایی و امریکایی در محدود کردن دسترسی به مطالبی که در بردارنده مسائل سکس و پرونو هستند غالباً همنظر بوده و محدودیتهایی را قائل میشوند و مسلماً دولت اسلامی ایران نیز با حساسیت بیشتری این محدودیتها را دنبال میکند؛ چرا که بر اساس نظرسنجیهای مختلف، اعمال این محدودیتها از خواستههای تمام والدینی است که چه با گرایشهای دینی و چه غیردینی، دغدغۀ تربیت صحیح فرزندان خود را دارند.