به قلبِ آنکه سـوا کرده بود،
چاقو زد
مرا
به یاد تو انداخت،
هندوانه فروش!
۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹
۲ نظر
طبیعت بشری درجستجوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می‌طلبد. یاران! سخن از اهلِ فسق و بندگانِ لذت نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده‌اند اما در جستجوی «حقیقتِ ایمان» نیستند. دلخوش به نمازی غراب‌وار و دعایی که بر زبان می‌گذرد اما ریشه‌اش در «دل» نیست، در باد است... اگر کشاکش ابتلائات است که «مـرد» می‌سازد پس یاران، دل از سامان برکنیم و روی به "راه" نهیم...
آخرین مطالب
- ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۲۰:۵۹ در گور ِ خاطرات ِ خوشم خاک میشوی...
- ۱۵ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۰۹ ارادات ارابه
- ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۱۷ هیس
- ۲۵ مرداد ۹۲ ، ۲۱:۱۱ اگر وامانده‌ای شاید نوری زیر پایت مانده
- ۱۲ مرداد ۹۲ ، ۰۴:۰۸ برای روزهای فراموشی‌ام
- ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۸ ننگ
- ۱۹ تیر ۹۲ ، ۰۷:۱۸ این ریحانه‌های صبور
- ۲۱ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۴:۱۴ نام دیگر تو