هـجـرت

سر آنکه جهاد ِ فی سبیل‌ الله با هجرت آغاز می‌شود در کجاست؟

هـجـرت

سر آنکه جهاد ِ فی سبیل‌ الله با هجرت آغاز می‌شود در کجاست؟

هـجـرت

طبیعت بشری درجستجوی راحت و فراغت است و سامان و قرار می‌طلبد. یاران! سخن از اهلِ فسق و بندگانِ لذت نیست، سخن از آنان است که اسلام آورده‌اند اما در جستجوی «حقیقتِ ایمان» نیستند. دلخوش به نمازی غراب‌وار و دعایی که بر زبان می‌گذرد اما ریشه‌اش در «دل» نیست، در باد است... اگر کشاکش ابتلائات است که «مـرد» می‌سازد پس یاران، دل از سامان برکنیم و روی به "راه" نهیم...

آخرین مطالب

  • ۰۳ شهریور ۹۲ ، ۰۷:۱۷ هیس
  • ۰۴ مرداد ۹۲ ، ۱۳:۰۸ ننگ

تا باد چنین بادا

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۵۱ ب.ظ


انعکاس این مطلب در رجانیوز


هربار که امام خامنه‌ای سفری استانی دارند، مثل همیشه آنانکه از درک مفهوم «ولایت» عاجزند وقتی حیرانِ دلدادگیِ عمیقِ بین امت و امام می‌شوند، با ذکر احادیثی! شروع به شبهه‌پراکنی برای زیرسوال بردن استقبال پرشور مردم ولایتمدار شهر میزبان می‌کنند. اینجاست که ناخودآگاه کلمات سید شهیدان اهل قلم، شهید آقامرتضی آوینی در گوش جان تداعی می‌شود؛ آن زمان که هنوز داغدار رحلت امام‌خمینی بود ولی در آبان‌ماه سال1368بعد از دیدار هنرمندان حوزه هنری با رهبرانقلاب خطاب به امـام‌خـامـنـه‌ای نوشت: عزیز ما، ای وصی امام عشق! آنان که معنای «ولایت» را نمی‌دانند در کار ما سخت در مانده‌اند، اما شما خوب می‌دانید که سرچشمۀ این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست. خودتان خوب می‌دانید که چقدر شما را دوست می‌داریم  و چقدر دلمان می‌خواست آن روز که به دیدار شما آمدیم، سر در بغلِ شما پنهان کنیم و بگرییم. ما طلعتِ آن عنایتِ ازلی را در نگاه شما باز یافتیم. لبخند شما شفقت صبح را داشت و شبِ انزوای ما را شکست. سَرِ ما و قدمتان، که وصیِ امامِ عشق هستید و نائب امام زمان 4.


این بار نیز بعد از استقبال پرشور مردم خونگرم خراسان‌شمالی با استناد به یک حدیث، شبهاتی در این مورد مطرح شده که در ادامه به پاسخ این شبهات که توسط حجت‌الاسلام پناهیان بیان شده می‌پردازم.


گروهی از مردم شهر «انبار» حضرت علی علیه‌السلام را در مسیری که به سمت شام می‌پیمودند دیدند، پیاده به دنبال امام و در مقابل ایشان دویدند و مراسم استقبال از حضرت را انجام دادند.  ابتدا حضرت اعتراض نکردند، بلکه از علت کارشان سوال کردند و فرمودند: «ما هذا الذی صنعتموه؟» این چه کاری است که انجام می‌دهید؟ منظور حضرت از این سؤال این بود که فلسفه این کار شما چیست؟ زیرا حضرت می‌دانستند آن‌ها چه کار می‌کنند و معلوم بود که به استقبال آمده‌بودند. به‌عبارت دیگر حضرت می‌فرمایند: «برای چه این کار را می‌کنید؟» آن‌ها در جواب گفتند: «خلق منا نعظم به امرائنا» این عادت ماست، هرکسی رئیس شود ما این کار را برایش می‌‌کنیم. بعد از این‌ که فلسفه این کار خود را بیان کردند، حضرت آن‌ها را از این‌کار نهی کردند و فرمودند: به خدا سوگند حاکمان شما از اینگونه احترام گذاشتن‌ها سودی نبردند. شما در دنیا خود را به زحمت می‌افکنید و در آخرت نیز دچار عذاب می‌شوید و چه سودمند است آسایشی که امان از جهنم در پی آن باشد.


اگر آن‌ها در جواب حضرت روایت مشهور پیامبر اعظم9 در کتاب اختصاص شیخ مفید، ص150 را می‌گفتند که «علی ‌جانم اگر نمی‌ترسیدم که مردم در مورد تو چیزی را بگویند که در مورد عیسی‌بن‌مریم گفتند، در مورد تو سخنی می‌گفتم که از هرجا رد شوی، مردم خاک کف پای تو را به عنوان تبرّک بردارند و ما به این دلیل که تو وصیی رسول ربّ‌العالمین هستی دورت را گرفته‌ایم» مطمئنا حضرت مانع آن‌ها نمی‌شدند. زیرا رسول‌خدا9 در زمان هجرت مانع استقبال مردم مدینه نشدند و همچنین حضرت‌رضا7 در ارتباط با استقبال‌کنندگان نیشابور هیچ نهی نکردند و بلکه حدیثی نیز به آن‌ها هدیه کردند. در حالی‌که این استقبال‌ها بسیار پرشورتر و پرجمعیت‌تر از آن استقبال مردم شهر انبار بود.


بنابراین آنچه تعیین کننده و حائز اهمیت است نیت و انگیزه استقبال است. البته باید گفت این‌که بعضی‌ها حرف‌هایی را می‌زنند و شبهه‌هایی را ایجاد کنند اصلاً مسأله تازه‌ای نیست، چون نمی‌توان جلوی زبان را گرفت. حتی در روایات آمده که در دوران ظهور امام‌زمان4 بعضی‌ها با استناد به آیات قرآن، دل ایشان را خون می‌کنند و با آن آیات به جنگ حضرت می‌روند. طبق روایات حضرت بقیةالله4 وارد هر شهری می‌شوند، مردم استقبال شدیدی از ایشان می‌کنند. حتی در روایت آمده است، یاران خوب حضرت، جهت تبرّک، به مرکب ایشان دست می‌کشند «یتمسحون یسرجِ الامام یطلبون بذلک البرکة».


لذا این حدیث نشان می‌دهد که اصل استقبال اشکالی ندارد و مهم این است که فلسفه آن چه باشد. اگر فلسفه آن شاه‌پرستی باشد، باید ترک شود ولی اگر نیت و فلسفه آن خدایی باشد، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه طبق روایات، یکی از اوصاف یاران امام‌زمان4 است و این جنبه استقبال برای ما ملاک است و قداست دارد.


حضرت امام خمینی;  زمانی که در نجف یا قم تدریس می‌کردند وقتی سرِ درس می‌رفتند، شاگردانشان را از اینکه برایشان صلوات بفرستند نهی می‌کردند و به این کار راضی نبودند و می‌گفتند صلوات را جای دیگری بفرستید ولی وقتی بنا شد ایشان بعد از سال‌ها دوری از وطن به ایران بازگردند، نه تنها از شکل‌گیری کمیته استقبال ممانعت نکردند، بلکه توصیه‌ها و هماهنگی‌هایی را هم با آن کمیته داشتند، و لذا از برنامه‌ریزی برای استقبال میلیونی در تهران ممانعت نکردند زیرا این استقبال، استقبال از شخص نبود؛ استقبال از شخصیت و جایگاه مقدّس ولایت بود.


شاهدی دیگر بر این قضیه، وقتی است که مردم آب وضوی پیامبر را به عنوان تبرّک می‌بردند و ایشان ازاین کار مانع نمی‌شدند و نمی‌فرمودند: «این چه کاری است که می‌کنید؟ خودتان را ذلیل نکنید!» چون می‌دانستند مردم این کار را به خاطر خدا و با معرفت انجام می‌دهند. و لذا اگر مردم می‌گفتند: «هرکسی رئیس ما باشد وقتی دست و صورتش را می‌شوید ما آبش را جمع می‌کنیم»، قطعاً حضرت مانع می‌شدند.


بنابراین استقبال از رهبر انقلاب هم یک تظاهرات مقدس در پاسداشت مقام ولایت است. قطعاً ثمره طبیعی استقبال مردم، ناامیدی دشمن و شاد شدن قلب دوستداران انقلاب است ولی این برکات تمام آن چیزی نیست که خدای متعال به خاطر این استقبال به مردم ما عنایت کرده است. تمام برکاتی که ما برای ولایتمداری مردم تصوّر می‌کنیم، چیزهایی است که «ما» تصوّر می‌کنیم، نه چیزهایی که «خدا» تفضّل می‌کند. آنچه خداوند عنایت می‌کند براساس «و یرزقه من حیث لایحتسب» می‌باشد.

۹۱/۰۸/۲۲
مهاجرٌ الیکـــ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی